ما وابستگی متقابل نیروی انگشت و هم افزایی تثبیت کننده نیروی چند انگشتی را در یک بیمار مبتلا به نوروپاتی محیطی فیبر بزرگ (“فرد ضعیف”) آزمایش کردیم. آزمودنی طیفی از وظایف شامل تولید دقیق نیرو را با یک انگشت و با چهار انگشت انجام داد. در کارهای یک انگشتی، انگشتان غیر فعال نشان دهنده نیرویی ناخواسته (برده خواری) با طرحی غیر معمول هستند: شاخص های بسیار بزرگ برای انگشتان جانبی (سبابه و کوچک) و شاخص های نسبتاً کوچک برای انگشتان مرکزی (وسط و حلقه). شاخصهای همبستگی چند انگشتی که نیروی کل را تثبیت میکنند و تنظیمات همبستگی پیشبینیکننده در آمادهسازی برای پالسهای نیروی سریع مشابه آنهایی بود که در زنان کنترل همسان سنی داشتند. در طول تولید نیروهای مداوم، حذف بازخوردهای تصویری منجر به کاهش سریع نیروها (حدود ۲۵ درصد در طول ۱۵ ثانیه) شد. نتایج از ایده منشأ عصبی بردگی حمایت می کند و نشان می دهد که الگوهای مشاهده شده در فرد ضعیف براساس وظایف دستکاری روزمره سازماندهی مجدد شده است. فقدان تغییرات مهم در نرخ همبستگی نشان می دهد که کنترل همبستگی می تواند در غیاب بازخورد حسی صورت بگیرد. ما کنترل دست را در افراد ضعیف در مدل α فرضیه نقطه تعادل مورد بحث قرار میدهیم و پیشنهاد میکنیم که گردش نیرویی از گردش ناخواسته متغیرهای کنترل به عضلات به سمت مقادیر صفر ناشی میشود.
جدید و قابل توجه؛ ما نمونه های غیرمعمولی از گیر انگشت و همبستگی های ثابت نیرویی را در فرد مبتلا به عصب مرکزی بزرگ نشان می دهیم. نتایج به شدت در مورد منشأ اصلی گیر افتادگی و تجدید سازمان آن بر اساس کارهای روزمره حرف می زنند. داده ها نشان می دهند که کنترل همگرا (سینرژیک) در غیاب بازخورد حسی قابل اجراست. ما در مورد کنترل دست در افراد ضعیف در مدل α فرضیه نقطه تعادل بحث میکنیم.